دوباره سنگین می‌شوی. سقوط می‌کنی. آن‌قدر پایین که دوباره می‌توانی بشنوی: تیک تاک. عقربه‌ی ثانیه‌شمار با بی‌رحمی قدم برمی‌دارد و با هر قدم ثانیه‌ای می‌شکند. درست مثل شیشه‌ی امیدها و آرزوهایت. و در فاصله‌ی هر شکستن‌ای بیشتر سقوط می‌کنی. بیشتر و بیشتر. رهایی گاهی اوقات تباهی می‌آورد.

ادامه مطلب

خودت رو، رو زمین بِکِش

کامیکازه‌ای برای نجات خود

شروعی نابه‌هنگام بر داستانی نابه‌هنجار (1)

می‌کنی ,شکستن‌ای ,رهایی ,فاصله‌ی ,امیدها ,شیشه‌ی ,سقوط می‌کنی ,هر شکستن‌ای ,فاصله‌ی هر ,شکستن‌ای بیشتر ,در فاصله‌ی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرکز خدمات ترجمه توانا اخبار صنعت خودرو دیزاین منزل شما آن سوے پرچین ها...دنیاے من است Xe42 گفتار زیبا فرم پیشهناد ارزشیابی تکمیل شده بیمه پاسارگاد ( نمایندگی آنلاین ) Nerdy Keyboard دانشکده علوم قرآنی مراغه